روز ها داره یکی یکی از پس هم میگذره :) دیروز پریروز بود به نگاهی به خودم انداختم و گفتم دختر :)))) چن وقته اصلنی به جز زدن بیرون برا کار و مسائل مربوط بهش پاتو ا خونه نذاشتی بیرون نه تفریحی نه ی نه سرگرمی ای همش کار و بار و استرس :) خلاصه که تصمیم بر این شد که بزنم بیرون از آف شب استفاده کنم مثلنی :) انقد خسته و کوفته و داغان بودم که به جز یه ساعت اونم هشت شب که ناهارمو خوردم تا ساعت ۲شب همه رو خوابیدم :) سه ای زندگی خلاصه تلاشمون برا جبران تو رو بیرون منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تاسیسات مکانیکی دانلودستان انتخاب رشته آرمان - entekhab reshte daneshgah azad بایکوت مسیحا و رویا آذربایجان دانلود شرکت نام آوران اگهی میهن