فول فوبیا :)

احساس نابلدی دارم تو برخورد کردن با کسی که دوسش دارم من اعتراف میکنم که بله دوسش دارم خیلی خیلی خیلی اما نا بلد ترینم و میترسم که این نابلدی هام کار دستم بده چیکار کنم ؟ :) شما ها چیکار میکنید :) چطور با کسی که دوسش دارید و با هم ارتباط هم دارید رفتار میکنید :) ؟ من مستقیم بهش نگفتم که چقدر دوسش دارم :)

این همه بد شیفتی رو من بر نمیتابم حقیقتا چرا آخه از وقتی افتادم تو شیفت یه روز خوش نداشتم ???? بیمارا همه داغونِ داغون منم که تازه کار ???? یکی نیس جمع کنه منو ???? اصلا انقد خستمممم که نگممم پزشک میاد بیمارو میبینه میگم با تنفساش چیکار کنم میگه اینو بذار بره ???? رفتنیه و میره ???? حقیقتا هم راست میگه کاری نمیشه براش کرد ولی این وسط منه پرستارم که باید هزار تا جواب به تک تک سوالای خونوادش بدم و خیلی وقتا میمونم چی بگم به خانوادش ???? این یکی از هزار تا مسائل و

خوابم میاد ولی نمیبره ???? خسته شدم از این همه تلاش برای خوابیدن ???? دارم به عروسی دوستم فکر میکنم و عصر کاریم تو شب عروسیش ????‍♀️ و اینکه یکی از بچه ها گفت باهام جا به جا میکنه اما مشکل براش پیش اومده و نمیدونم‌هنوزم میتونه باهام همکاری کنه یا نه ????‍♀️ یا مثلا به این فکر کنم که پاس بگیرم قبلش و زودتر برگردم‌????‍♀️ خلاصه که من به بی منطق پور درخواست داده بودم ولی با تمام وجود درخواستمو نادیده گرفته بود و ناراحتم????????‍♀️ خلاصه میدونم که اینم میگذره و طوری

دیشب اتفاقی دفترمو وا کردم رسیدم به لیست کارایی که نوشته بودم که انجامشون بدم مرتب و منظم هر کودومم یه مربع کوچولو کنارش که وقتی انجام شد تیک بزنم و کیف کنم ????‍♀️ الان یک ماه گذشته و حتی یک موردش هم تیک نخورده به آجیم نشون دادم و حساااااابی خندیدم ولی اون بین خنده هاش گفت بیا تا تست افسردگیت مثبت نشده حداقل یه چنتاییشو انجام بده :) حالا که چی ؟ افسردم من ؟ :)) واقعا به جز سر کار رفتن و بعد از اون حاضر شدن واسه یه کوچولو دور زدن با دوچرخه و نشستن رو صندلی

هنوزم مث بچگی هام بودن تو مطب دکتر منو مضطرب میکنه فرقش اینکه خب ???? الان علاوه بر اینکه بچه نیستم تنها هم هستم و خب انتظار نمیره این حرکات از من مثلا???? ولی داغان تر از آنیم که مینماییم ???? یکی بیاد اینجا تا پنیک نکردم ???? شت ????‍♀️

ولی ولی اثر این کار جدا از بحث فرسودگی جسم ????????‍♀️ داره روح و روانمو داغون می‌کنه هر کودوم از مریضا یه نشونه می‌ذارن واسم که وقتی رفتن انقد یادشون بیفتم و غصه ی وضعیتشونو بخورم ????????‍♀️ یاد خودشون یه طرف همراهاشون یه طرف دیگه ????????‍♀️ عمو رحمان مو قشنگم به خدا می‌سپارمت ????????‍♀️ اشکاتو کی پاک کنه دخترک ????????‍♀️

روز ها داره یکی یکی از پس هم میگذره :) دیروز پریروز بود به نگاهی به خودم انداختم و گفتم دختر :)))) چن وقته اصلنی به جز زدن بیرون برا کار و مسائل مربوط بهش پاتو ا خونه نذاشتی بیرون نه تفریحی نه ی نه سرگرمی ای همش کار و بار و استرس :) خلاصه که تصمیم بر این شد که بزنم بیرون از آف شب استفاده کنم مثلنی :) انقد خسته و کوفته و داغان بودم که به جز یه ساعت اونم هشت شب که ناهارمو خوردم تا ساعت ۲شب همه رو خوابیدم :) سه ای زندگی خلاصه تلاشمون برا جبران تو رو